-
تقدیم به فاطمه جان
یکشنبه 21 بهمن 1397 06:02
قصه این است روبروی هزار آیینه هم که بایستم تصویر تو را می بینم. ترجیع بند دلم شده ای فاطمه تقصیر من نیست فاطمه ! بی خوابی های تو از سر فریادهایی ست که شعرهای من بر سرت می زنند وگرنه از دختر هزار ساله ی باران جز مشتی سکوت چیزی در نمی آید .. !
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 شهریور 1397 14:11
-
درد تنهایی
پنجشنبه 29 شهریور 1397 14:04
~~~~~✦✦✦~~~~~ دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را نمیبایست زنجیری، ولی این بار میباید شیخ...
-
تو را سریست که با ما فرو نمیآید - سعدی
چهارشنبه 28 شهریور 1397 10:00
تو را سریست که با ما فرو نمیآید مرا دلی که صبوری از او نمیآید کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر که آب دیده به رویش فرو نمیآید جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب که مهربانی از آن طبع و خو نمیآید چه جور کز خم چوگان زلف مشکینت بر اوفتاده مسکین چو گو نمیآید اگر هزار گزند آید از تو بر دل ریش بد از منست که گویم نکو...
-
نظامی ترین جمله عاشقانه
چهارشنبه 28 شهریور 1397 09:52
نظامی ترین جمله عاشقانه : توی اردوگاه قلبت منم یه اسیر جنگی تو منو شکنجه میدی توی این قلعه سنگی.... •.•.•.•.•.•.• شعرهای سربازی باحال •.•.•.•.•.•.• از آن روزی که سربازی به پا شد ستم بر ما نشد بر دختران شد بسوزد آن که سربازی به پا کرد تمام دختران را چشم به راه کرد... •.•.•.•.•.•.• شعرهای سربازی باحال •.•.•.•.•.•.• به...
-
کاش میدیدم چیست
چهارشنبه 28 شهریور 1397 09:49
❤❤❤❤❤ ۵ ❤❤❤❤❤ کاش میدیدم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است آه وقتی که تو لبخند نگاهت را میتابانی بال مژگان بلندت را میخوابانی آه وقتی که دو چشمانت آن جام لبالب از جاندارو را سوی این تشنه جان سوخته میگردانی موج موسیقی عشق از دلم میگذرد روح گلرنگ شراب در تنم میگردد دست ویرانگر شوق پرپرم میکند ای غنچه...
-
دیوار
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 11:58
پشت این کوه بلند لب دریای کبود دختری بود که من سخت می خواستمش و تو گویی که گالی آفریده شده بود که منش دوست بدارم پرشور و مرا دوست بدارد شیرین و شما می دانید آه ای اخترکان خاموش که چه خوش دل بودیم من و او مست شکر خواب امید و چه خوشبختی پک در نگاه من و او می خندید وینک ای دخترکان غماز گر نه لالید و نه گنگ بگشایید زبان و...
-
وداع یاران
دوشنبه 30 فروردین 1395 00:39
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احوال آب چشمم تا بر شتر نبندد محمل به روز باران بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت گریان چو در قیامت چشم گناهکاران ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد از بس که دیر ماندی چون شام...
-
کاش می شد
شنبه 14 فروردین 1395 01:02
کاش میشد بی کسی را چاره کرد / دفتر دلواپسی را پاره کرد یک سحر زلف تورا در خواب خوش / با نوازش های باران شانه کرد در پس دیوار این شهر عجیب / در کنارت عاشقانه خانه کرد کاش میشد دست در دست تو داد / دیده با اهل جهان بیگانه کرد.
-
نشود فاش کسی آنچه میان من و تو ست
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 14:28
نشود فاش کسی آنچه میان من و تو ست تا اشارات نظر نامهرسان من و توست گوش کن با لب خاموش سخن میگویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه ای بسا باغ و...
-
من آشفتهام امشب
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 14:10
باز دلتنگ توام میل بیابان دارم امشب اندازۀ صحرای تو باران دارم کوه آتش به دلم هیچ، کسی میداند که من از داغ تو در سینه چه پنهان دارم؟! آه، بیدار کن از خواب گران دریا را که من آشفتهام امشب سر طوفان دارم رفتهای میرسد از راه، غمت دور و دراز بی تو با این دل بیحوصله مهمان دارم □ تو گل و سبزهای و بوی بهاران داری من...
-
هیچکس مثل تو و من به تفاهم نرسید
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 14:09
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بیذوق جهانی که مرا با تو ندید رشتهای _جنس همان رشته که بر گردن توست_ چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید نه کف و ماسه، که نایابترین مرجانها تپش تبزدۀ نبض مرا میفهمید آسمان روشنیاش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به اندازۀ هم سهم ز دریا بردیم...
-
رسم عاشق کشی و .....
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 13:49
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی جامهای بود که بر قامت او دوخته بود جان عشاق سپند رخ خود میدانست و آتش چهره بدین کار برافروخته بود گر چه میگفت که زارت بکشم میدیدم که نهانش نظری با من دلسوخته بود کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل در پی اش مشعلی از...
-
خوشا آن دل! که دلدارش توباشی
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 13:45
خوشا دردی!که درمانش تو باشی خوشا راهی! که پایانش تو باشی خوشا چشمی!که رخسار تو بیند خوشا ملکی! که سلطانش تو باشی خوشا آن دل! که دلدارش تو گردی خوشا جانی! که جانانش تو باشی خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی چه خوش باشد دل امیدواری که امید دل و جانش تو باشی! همه شادی و عشرت باشد، ای دوست در آن خانه که...
-
جوابم نکن......
پنجشنبه 13 فروردین 1394 10:08
♫♫ جوابم نکن مُردم از ناامیدی شاید عاشقم شی خدا رو چه دیدی خیال کن جواب منو دادی اما عزیزم جواب خدا رو چی میدی همینجوری اشکام سرازیر میشن دیگه از خودم اختیاری ندارم من از عشق چیزی نمی خوام به جز تو ولی از تو هیچ انتظاری ندارم صبوریم کمه بی قراریم زیاده چقد بی قرارم من ِ صاف و ساده عزیزم چقد سخته دل کندن از تو عزیزم...
-
درس عاشقی
سهشنبه 11 فروردین 1394 13:12
متن آهنگ جاده یک طرفه از مرتضی پاشایی ♫♫♫ باز دوباره با نگاهت این دل من زیرو رو شد باز سر کلاس قلبم درس عاشقی شروع شد دل دوباره زیرو رو شد با تموم سادگی تو حرفتو داری میگی تو میگی عاشقت میمونم میگم عشق آخری تو حرفتو داری میگی تو … میدونی حالم این روزا بدتر از همست آخه هرکی رسید دل ساده ی من رو شکست قول بده که تو از...
-
با همه ی بی سر و سامانی ام
چهارشنبه 5 فروردین 1394 10:54
با همه ی بی سر و سامانی ام باز به دنبال پریشانی ام طاقت فرسودگی ام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنی ام آمده ام بلکه نگاهم کنی عاشق آن لحظه طوفانی ام دل خوش گرمای کسی نیستم آمده ام تا تو بسوزانی ام آمده ام با عطش سال ها تا تو کمی عشق بنوشانی ام ماهی برگشته ز دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانی ام خوب ترین حادثه می دانمت خوب...
-
عطر عاشقی
چهارشنبه 5 فروردین 1394 08:50
کنار سیب و رازقی * نشسته عطر عاشقی * من از تبار خستگی * بی خبر از دلبستگی * عاشقم * ابر شدم صدا شدی * شاه شدم گدا شدی * شعر شدم قلم شدی * عشق شدم تو غم شدی * لیلای من دریای من * آسوده در رویای من * این لحظه در هوای تو * گمشده در صدای تو * من عاشقم مجنون تو * گمگشته در بارون تو * مجنون لیلی بی خبر * در کوچه های در به...
-
جزتو.....
چهارشنبه 5 فروردین 1394 08:39
(جزتو کی میتونه عزیز من باشه؟کی میتونه عزیز من باشه؟کی میتونه عزیز من باشه؟) جزتو کی میتونه عزیز من باشه؟ کی میتونه تو قلب من جاشه؟ مگه میشه مثل تو پیداشه؟! همه چیزم وای عزیزم جزمن کی واسه دیدن تو حریسه؟ اسمتو رو قلبش مینویسه؟ گونه هاش از ندیدنت خیسه؟ همه چیزم وای عزیزم تونباشی بی قرارم بد میبینم بد میارم بی تو...
-
بهترین ترانه .......
دوشنبه 18 اسفند 1393 14:14
بهترین ترانه رو من از چشمای تو می سازم ... تو قمار زندگی مون تو نباشی من می بازم... اگه باشی در کنارم با تو من مالک دنیام ... بی خیال غصه و غم بی خیال نور فردا ... دوستت دارم ... توی دنیا تو رو دارم ... مثل آسمون که تنها امیدش چند تا ستارست ... دیدن برق نگاهت واسه من عمر دوبارست ... اثر انگشت تو یعنی قصه خوب نوازش ......
-
خیال تو
دوشنبه 18 اسفند 1393 13:55
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم من نالی خوش نوایم و خاموش ای دریغ لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم دستی به سینه ی من شوریده سر گذار بنگر چه آتشی ز تو...
-
تا تو هستی .......
دوشنبه 18 اسفند 1393 13:28
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت که در این وصف زبان دگری گویا نیست بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما غزل توست که در قولی از آن ما نیست تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست شب که آرام تر از پلک تو را می بندم در...
-
از این همه .......
دوشنبه 18 اسفند 1393 13:27
از زندگی ، از این همه تکرار خسته ام از های و هوی کوچه و بازار خسته ام دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام دلخسته سوی خانه ، تن خسته می کشم آه ... کزین حصار دل آزار خسته ام بیزارم از خموشی تقویم روی میز وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام از او که گفت یار تو هستم ولی نبود از خود که بی شکیبم و...
-
انگار..........
دوشنبه 18 اسفند 1393 13:26
من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شمرده بودم یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد کاش آن...
-
در نگاه من بهارانی هنوز
دوشنبه 18 اسفند 1393 13:14
در نگاه من بهارانی هنوز پاک تر از چشمه سارانی هنوز روشنایی بخش چشم آرزو خنده صبح بهارانی هنوز در مشام جان به دشت یاد ها یاد صبح و بوی بارانی هنوز در تموز تشنه کامی های من برف پاک کوه سارانی هنوز در طلوع روشن صبح بهار عطر پاک جوکنارانی هنوز کشت زار آرزوهای مرا برق سوزانی و بارانی هنوز
-
ای نگاهت خنده مهتاب ها
دوشنبه 18 اسفند 1393 13:11
ای نگاهت خنده مهتاب ها بر پرند رنگ رنگ خواب ها ای صفای جاودانِ هر چه هست باغ ها گل ها سحر ها آب ها ای نگاهت جاودان افروخته شمع ها خورشید ها مهتاب ها ای طلوع بی زوال آرزو در صفای روشن محراب ها ناز نوشین تو و دیدار توست خنده مهتاب در مرداب ها در خرام نازنینت جلوه کرد رقص ماهی ها و پیچ و تاب ها
-
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
دوشنبه 18 اسفند 1393 13:11
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن...
-
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
یکشنبه 17 اسفند 1393 14:15
گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم حتی اگر به دیده رویا ببینیم من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست بر این گمان مباش که زیبا ببینم شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل ِ توست آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم ؟ این واژه ها صراحت ِ تنهایی من اند با این همه مخواه که تنها ببینیم مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی بی خویش در سماع غزل ها ببینیم یک...
-
خوب ترین حادثه.....
یکشنبه 17 اسفند 1393 14:14
با همهٔ بیسر و سامانیام باز به دنبال پریشانیام طاقت فرسودگیام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنیام دلخوش گرمای کسی نیستم آمدهام تا تو بسوزانیام آمدهام با عطش سالها تا تو کمی عشق بنوشانیام
-
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
یکشنبه 17 اسفند 1393 14:11
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری که اینسان دشمنی ، یعنی که خیلی دوستم داری دلت میآید آیا از زبانی این همه شیرین تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان داری نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من مبادا لحظهای حتی مرا اینگونه پنداری !!! ترا چون...
-
خسته ام
یکشنبه 17 اسفند 1393 14:10
از زندگی ، از این همه تکرار خسته ام از های و هوی کوچه و بازار خسته ام دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام دلخسته سوی خانه ، تن خسته می کشم آه ... کزین حصار دل آزار خسته ام بیزارم از خموشی تقویم روی میز وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام از او که گفت یار تو هستم ولی نبود از خود که بی شکیبم و...
-
همینم کافیست
یکشنبه 17 اسفند 1393 14:08
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم بیشتر ازاین چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه برگی از...
-
مثل روزای بارونی
یکشنبه 17 اسفند 1393 13:59
یه روز دلم گرفته بود مثل روزای بارونی از اون هواها که خودت حال و هواشو می دونی اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکنم تو هم منو ، شعر منو با همه حست می خونی یه حالی داشتم که نگو، یه حالی داشتم که نپرس یه تیکه از روحمو من جایی گذاشتم که نپرس یه جایی که می گردمو دوباره پیداش می کنم حتی اگه کویر باشه بهشت دنیاش می کنم اسم...
-
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
یکشنبه 17 اسفند 1393 13:58
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت که در این وصف زبان دگری گویا نیست بعد تو قول و غزل هاست جهان را امّا غزل توست که در قولی از آن ما نیست تو چه رازی که به هر شیوه تو را می جویم تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست شب که آرام تر از پلک تو را می بندم...
-
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
یکشنبه 17 اسفند 1393 13:56
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را تا زودتر از واقعه گویم گله ها را چون آینه پیش تو نشستم که ببینی در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را پر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله ها را ما تلخیِ "نه" گفتنمان را که شنیدیم وقت است بنوشیم از این پس "بله" ها را بگذار ببینیم بر این جغد...
-
خوبترین حادثه
یکشنبه 17 اسفند 1393 13:48
با همهی بیسروسامانیام باز به دنبال پریشانیام طاقت فرسودگیام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنیام آمدهام تا تو نگاهم کنی عاشق آن لحظهی توفانیام دلخوش گرمای کسی نیستم آمادهام تا تو بسوزانیام آمدهام با عطش سالها تا تو کمی عشق بنوشانیام ماهی برگشته ز دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانیام خوبترین حادثه میدانمت خوبترین...
-
چشم رضا و مرحمت
یکشنبه 17 اسفند 1393 13:46
چشم رضا و مرحمت بر همه باز میکنی چون که به بخت ما رسد این همه ناز میکنی ای که نیازمودهای صورت حال بیدلان عشق حقیقتست اگر حمل مجاز میکنی ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو در نظر سبکتکین عیب ایاز میکنی پیش نماز بگذرد سرو روان و گویدم قبله اهل دل منم سهو نماز میکنی دی به امید گفتمش داعی دولت توام گفت دعا به خود...
-
لبخند
یکشنبه 17 اسفند 1393 13:43
لبخندزدبه ساعت روی جلیقه اش فرقی نداشت ساعت وروزودقیقه اش مو شانه کرد ریش تراشید عطر زد این بار هیچ حرف ندارد سلیقه اش بر صندلی نشست کبریت زد به پیپ دستی کشید روی تفنگ عتیقه اش همراه این پدر چقدر قوچ و میش کشت خود را ولی نه_ مثل زن بد سلیقه اش در لوله تفنگ گلوله گذاشت و گفت آدم چه فرق می کند قلب و شقیقه اش بعد گمپ !!...
-
از همان روزی که در باران سوارم کرده ای
یکشنبه 17 اسفند 1393 13:20
از همان روزی که در باران سوارم کردهای با نگاهت هیچ میدانی چکارم کردهای؟ با تو تنها یک خیابان همسفر بودم ولی با همان یک لحظه عمری بیقرارم کردهای جرعهای لبخند گیرا - از شراب جامدت بر دلم پاشیدهای - دائم _خمارم کردهای موج مویت برده و غرق خیالم کردهاست روسری روی سرت بود و دچارم کردهای! تازه فهمیدم که حافظ در چه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 اسفند 1393 14:41
-
نوید بهار
شنبه 16 اسفند 1393 14:29
بوی باران بوی سبزه بوی خاک شاخه های شسته باران خورده پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستو های شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز خوش به حال دختر میخک که می خندد به...
-
امید....
شنبه 16 اسفند 1393 14:22
هر چند امیدی به وصال تو ندارم یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی در آینه ی چشم زلال تو ندارم می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی جز عشق جوابی به سوال تو ندارم ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم از خویش گریزانم و سوی تو شتابان با این همه راهی به وصال تو ندارم
-
گاهی ........
شنبه 16 اسفند 1393 14:21
گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود گاهی نـمـی شــود کــه نـمـی شــود گاهی هـزار دوره دعـا بی اجـابت است گاهی نگفته قـرعه به نام تـو مـی شود گاهی گدای گدایی و بخت با تـو نیست گاهی تمـام شهـر گـدای تـو مـی شود
-
دلتنگم دیدار تو درمان من است
شنبه 16 اسفند 1393 13:57
دلتنگم و دیدار تو درمان منست بیرنگ رخت زمانه زندان منست بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی آنچ از غم هجران تو بر جان منست
-
از هر طرفی رفت دلم ، راه به غم بود
شنبه 16 اسفند 1393 13:52
از هر طرفی رفت دلم ، راه به غم بود یک کوچه بن بست در این شهر ندیدیم
-
ای همیشه جاودانه
شنبه 16 اسفند 1393 13:49
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم / غصه معنایی ندارد وقتی میخندی برایم گاه دلتنگ شوی ، گاه بی حوصله و سخت و غریب زمانی را هم ، غرق شادی و پر از خنده ی عشق همه را ای گل ناز به خداوند سپار خاطرت جمع عزیز که عدالت خصلت مطلق اوست گل نازم این بار چشم دل را واکن دست رد بر دل هر غصه بزن حرفهایت را گرم و آرام و بلند به...
-
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
شنبه 16 اسفند 1393 13:42
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی جامهای بود که بر قامت او دوخته بود جان عشاق سپند رخ خود میدانست و آتش چهره بدین کار برافروخته بود گر چه میگفت که زارت بکشم میدیدم که نهانش نظری با من دلسوخته بود کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل در پی اش مشعلی از...
-
خستهام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شنبه 16 اسفند 1393 13:39
خستهام از آرزوها، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری لحظههای کاغذی را روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی، زندگیهای اداری آفتاب زرد و غمگین، پلههای رو به پایین سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری با نگاهی سرشکسته، چشمهایی پینهبسته خسته از درهای بسته، خسته از چشمانتظاری صندلیهای خمیده، میزهای صفکشیده...
-
تویی که از همه ...........
شنبه 16 اسفند 1393 13:34
تویی که از همه دختران شهر سری به قول حضرت حافظ ستاره سحری به قول سعدی شیراز: شاخه شمشاد به قول مولوی اصلاً پریِ شیشه گری فداییِ تو فراوان...کدام را بکشی؟ دلِ شکسته ارزان...کدام را بخری؟ قدیمی است...ولی بابِ هر دلی خانم! جدید نیست...دقیقاً مطابق نظری دلیلِ قافله خستگانِ دلشده ای دوامِ سلسله عاشقانِ خون جگری به ذهن ساعت...
-
تو مرو
شنبه 16 اسفند 1393 13:26
از کنار من افسرده تنها تو مرو دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو اشک اگر می چکد از دیده تو در دیده بمان موج اگر می رود ای گوهر دریا تو مرو ای نسیم از بر این شمع مکش دامن ناز قصه ها مانده من سوخته را با تو مرو ای قرار دل طوفانی بی ساحل من بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو سایه ی بخت منی از سر من پای مکش به تو شاد است دل...